تهاجمات ارتش سايبري آمريكا عليه ايران


 

محقق :محمدرضا رسولی




 

مقدمه :
 

"جنگ سايبري" (Cyberwarfare) يا "رایاجنگ" و يا "نبرد مجازی" به نوعی از نبرد اطلاق می‌ شود که طرفین جنگ در آن از رایانه و شبکه‌های رایانه‌ای (به خصوص شبکه اینترنت) به عنوان ابزار استفاده کرده و نبرد را در فضای مجازی جاری می‌سازند.
فضای سایبر در اين نوع جنگ به هر اتاق و فضائی اطلاق می‌شود که به وسیله نرم افزار در رایانه ایجاد می شود و بايد گفت كه در دنياي مجازي اتاق فرمان جنگ را رایانه به دست می گیرد و لذا مي توان اعلام كرد كه "بزرگ‌ترین فضای سایبري که میلیون‌ها کاربر را به یکدیگر متصل می کند، فضای مجازی اینترنت است."
جنگ اطلاعاتی كه امروزه رسما جايگزين جنگ سرد شده، با انقلاب اطلاعات ظهور پیدا کرده‌ و این انقلاب به دلیل دامنه وسیع و تاثیرات گسترده آن می‌تواند سبک نوینی از جنگ را ارائه بدهد.
مارتین لیبیکی از محققان برجسته موسسه مطالعات استراتژیک در دانشگاه دفاع ملی، در کتاب "جنگ اطلاعاتی چیست؟" می‌نویسد: "تلاش برای درک مفهوم جنگ اطلاعاتی مانند اینست که چند نفر نابینا بخواهند با لمس کردن بخش‌های مختلف یک فیل بگویند که این موجود چیست. جنگ اطلاعاتی نیز شامل بخش‌های مختلف و متعددی می شود".
تلاش برای داشتن نگرش جامعه نگرانه در تعریف جنگ اطلاعات نکته ایست که باید حتماً به آن توجه شود؛ مگان برنز در سال ۱۹۹۹ با نگرشی کلی تریف زیر را ارئه می‌دهد: "جنگ اطلاعاتی طبقه یا مجموعه‌هایي از تکنیک‌ها شامل جمع‌آوری، انتقال، حفاظت، ممانعت از دسترسی، ایجاد اغتشاش و افت کیفیت در اطلاعات است که از طریق آن یکی از طرفین درگیر بر دشمنان خود به مزیتی چشمگیر دست یافته و آن را حفظ می‌کند".
وي ضمن وفادارماندن به تعریف کاملاً نظامی از جنگ اطلاعاتی هفت شکل مختلف جنگ اطلاعاتی را به شرح زیر نام می‌برد:
* جنگ فرماندهی و کنترل که هدف آن قطع کردن سر دشمن، یعنی از بین بردن مغز متفکر دشمن، است
* جنگ برپایه اطلاعات که متشکل از طراحی، حفاظت و ممانعت از دسترسی به سیستم هائی است که برای برتری بر فضای نبرد در جستجوی دانش کافی هستند
* جنگ الکترونیک تکنیک‌های رادیوئی، الکترونیک یا رمزنگاری
* جنگ روانی که در آن از اطلاعات برای تغییر ذهنیت و طرزفکر دوستان، بی طرف‌ها، و دشمنان استفاده می‌شود
* جنگ هکرها که در آن به سیستم‌های رایانه‌ای حمله می‌شود
* جنگ اطلاعاتی اقتصادی ایجاد مانع در برابر اطلاعات یا تسهیل جریان اطلاعات با هدف کسب برتری اقتصادی
* جنگ سایبر ترکیبی از همه موارد شش گانه بالا.
سربازان جنگ سايبري "نفوذگران" در عرصه اطلاعات ديگران هستند كه كارشناسان اين حوزه، آنها را به چند گروه تقسيم كرده‌اند:
* گروه نفوذگران کلاه سفید: هر کسی که بتواند ازسد موانع امنیتی یک شبکه بگذرد اما اقدام خرابکارانه‌ای انجام ندهد را یک هکر کلاه سفید می‌خوانند كه در حقيقت متخصصین شبکه‌ای هستند که چاله‌های امنیتی شبکه را پیدا كرده و به مسئولان گزارش می‌دهند.
* گروه نفوذگران کلاه سیاه: اشخاصی هستند که وارد کامپیوتر قربانی خود شده و به دستبرد اطلاعات و یا جاسوسی کردن و یا پخش کردن ویروس و غیره می‌پردازند.
* گروه نفوذگران کلاه خاکستری: اشخاصی هستند که حد وسط دو تعریف بالا می‌شوند.
* گروه نفوذگران کلاه صورتی: این افراد آدم‌های کم سوادی هستند که با چند نرم‌افزار خرابکارانه به آزار و اذیت بقیه اقدام می‌کنند.
انواع حملات نفوذگران هم عبارت است از:
* شنود: در این روش نفوذ گر می‌تواند به شکل مخفیانه از اطلاعات نسخه برداری کند.
* تغییر اطلاعات: در این روش نفوذگر به دستکاری و تغییر اطلاعات می‌پردازد.
* افزودن اطلاعات: در این روش نفوذگر اطلاعات اضافی بر اصل اطلاعات اضافه می‌کند.
* وقفه: در این روش نوع نفوذگر باعث اختلال در شبکه و تبادل اطلاعات می‌شود.
بر اساس آنچه كارشناسان مبارزه با جنگ سايبري اعلام مي كنند، بررسی هویت و مکان مهاجم، شناسائی نیت مهاجم، تشخیص حمله‌های از قبل طراحی شده و بررسی و ارزیابی تلفات بعد از جنگ، از مهم ترين نقاط ضعف اصلی در دفاع سایبري است.
سایت سازمان پدافند غیر عامل براي روشن شدن ماهيت جنگ سايبري به ذكر چهار نمونه از جنگ واقعي سايبري در ادوار اخير پرداخته و از جنگ بین روسيه و گرجستان (2008)، جنگ 33 روزه بين رژيم صهيونيستي و حزب‌الله لبنان، جنگ بين روسيه و استوني (2007) و جنگ بين آمريكا و چين به عنوان نمونه كاملي از اين جنگ‌ها ياد كرده است.

جنگ بين روسیه و گرجستان:
 

هنگامی که جنگ روسیه و گرجستان شروع شد، در اولین ساعات، ‌آتش این جنگ در فضای سایبر روشن شد. بسیاری از سرورهای شبکه انفورماتیک گرجستان کمی قبل از آغاز عملیات نظامی روسیه به مناطق استقلال طلب اوستیای جنوبی مورد حملات کنترل از راه دور قرار گرفت.
در شرایطی که سایت وزارت امور خارجه و وزارت دفاع قفقاز هنوز زیر حملات هکرها قرار داشتند، سایت رسمی میخائیل ساکاشویلی رئیس جمهور گرجستان و شبکه های اصلی تلویزیونی این کشور هدف مستمر حملات عدم پذیرش سرویس بودند.
در حملات عدم پذیرش سرویس (Denial-of-Service) به علت ارتباط بیش از حد با پایگاه اینترنتی Service Attacks مورد نظر سرویس جوابگو نیست و کاملا مسدود می گردد.
سایت‌های گرجستان که تحت این حملات قرار داشتند به روز سازی ها و اخبار جدید را دریافت نمی کردند و در نتیجه در معرض خطر قرار داشتند.
دولت تفلیس این تهاجمات انفورماتیکی را مربوط به پاسخ مسلحانه به روسیه و درگیری های اوستیای جنوبی دانسته است؛ روزنامه واشنگتن تایمز خبر اولین حملات انفورماتیکی به سایت رئیس جمهور ساکاشویلی منتشر کرد و بلافاصله انگشت اتهام را به طرف مسکو نشانه رفت. در این راستا، موسسه تحقیقاتی آمریکایی یو.اس.سورت که برای وزارت امنیت کشور امریکا کار می کند پس از کنترل و بازبینی یک (DoS) را در سرور سایت رئیس جمهور گرجستان شناسایی کرد.

جنگ 33 روزه رژيم صهيونيستي و لبنان
 

در حالی که آمریکا، اسرائیل، متحدان اروپایی آنها و برخی از سران سازش کار عرب، در آغاز جنگ 33 روزه با قاطعیت و اطمینان از نابودی حداکثر 3 روزه حزب الله سخن می گفتند، به دلیل عدم توجه اسرائیل به تکنیک های دفاع غیرعامل و برتری حزب الله در نبردهای اطلاعاتی با به‌کارگیری تکنیک های پدافند غیرعامل در حوزه IT و استفاده از ابزارآلات و تجهیزات بومی موجب ناکامی اسرائیل در دستیابی به اهداف خود شدند. تهدید سایتهای اینترنتی طرفین حملات متناوب Dos ، شنود، جاسوسی از جمله اقدامات انجام شده در حوزه فضای سایبری در جنگ 33 روزه می باشد.

جنگ بین روسیه و استونی
 

در آوریل سال 2007 هکرهایی که از طرف دولت روسیه پول دریافت کرده بودند مورد حملات سایبری قرار گرفت. در آن زمان، وب سایت های احزاب سیاسی، بانک ها، روزنامه ها و وزارتخانه های استونی به مدت حدود 3 هفته مورد حمله قرار داشت.
این حملات از زمانی آغاز شد که در استونی تصمیم گرفته شده بود مجسمه برنزی شکست اتحاد جماهیر شوروی سابق در جنگ جهانی دوم در تالین ویران شود.
تحلیلگران، شبکه جنایت‌کاران هکرهای روس را مسئول این حملات دانسته اند به طوری که یارت آرمین کارشناس انفورماتیکی توضیح داده است سرورهایی که از آنها این حملات انجام می شود تحت کنترل شبکه کسب و کار روسیه (شبکه هکرهای جنایتکار روسیه) است؛ این شبکه به شدت از سوی دولت روسیه حمایت می شود.

جنگ بین آمریکا و چین
 

نزدیک به 100 حمله سایبری بین آمریکا و چین درگرفته است که مشهورترین آنها در مارس و آوریل سال 2001 بوده است و دامنه های آن تا حدودی به اروپا نیز کشیده شد.
این جنگ بر سر موضوع تصادم هواپیمای جاسوسی آمریکا با جت چینی بوده است با حمله های Dos به سایت دولتی چین آغاز شد و در نهایت این حملات منجر به تخریب اطلاعات، دزدیدن و صدمه زدن به منافع و سرورهای دو کشور شد كه البته درصد تخریب حاصل از این جنگ در چین 10 برابر آمریکا بود.
اوايل سال جاري "رابرت گیتس" وزیر دفاع آمریکا طی نامه‌ای رسمی به فرماندهی قرارگاه استراتژیک این کشور دستور داد تا قرارگاه سایبری آمریکا را به منظور عملیات‌های سایبری نظامی همه جانبه تأسیس کنند.
فرماندهی سایبری ایالات متحده آمریکا موسوم به سایبر کام (CYBERCOM) در ژوئن 2009 تصویب شد و 11 ماه پس از آن تاریخ به مرحله‌ای رسید که پنتاگون آن را قابلیت اولیه انجام عملیات می‌نامد؛ ارتش آمریکا با دارا بودن شبکه‌های رایانه‌ای پیشرفته و گروه‌های نظامی متخصص در همه حوزه‌های سایبری، نخستین فرماندهی سایبری را تاسیس کرده است.
علاوه بر ایالات متحده آمریکا، چند کشور اروپایی نیز طي ماه‌هاي گذشته اقدام به راه اندازی سازمان های مشابه برای مقابله با تهاجم سایبری علیه منافع خود کرده اند.
فرودين ماه امسال بود كه سايت شبكه تلويزيوني ‌پرس TV به مدت ۱۰ روز از سوي منابع اسرائيلي مورد حمله سايبري عدم پذيرش سرويس قرار گرفت اما حملات صورت گرفته به وب‌سايت‌ اين شبکه خبري انگليسي‌زبان به دليل مجهزبودن به سيستم‌هاي امنيتي پيشرفته ناکام ماند.
علاوه بر اين، وب‌سايت العالم که در كنار پرس TV از فعال‌ترين و مهم‌ترين منابع خبري مستقل در پوشش اخبار تحرکات اخير خاورميانه و شمال آفريقا به شمار مي‌آيند و اخبار را به زبان عربي پخش مي‌کند نيز با حملات سايبري از سوي منابع رژيم صهيونيستي و کشورهاي غربي مورد حمايت آمريکا مواجه شد.
العالم و پرس TV دو شبکه بين‎المللي تلويزيوني ايراني به حساب مي آيند كه اخبار و اتفاقات اراضي اشغالي را نيز به صورت گسترده‌اي پوشش مي‌دهند و به دليل صداقت در ارسال اخبار درست از مقبوليت عام برخوردارند.
پيش از اين نيز سايت ويکي‎ليکس در يکي از اسناد خود از تلاش مقامات امنيتي انگليسي براي اختلال و تعطيلي دفتر شبکه پس TV در لندن پرده‎ برداشته بود كه اين اقدام انگليسي ها مغاير ادعاي غرب مبني بر پايبندي به جريان آزاد اطلاع‎رساني است.
هنگامي كه حملات سايبري آمريكا و رژيم صهيونيستي به پايگاه‌هاي اينترنتي رسانه ملي كشورمان ناكام ماند، يك مؤسسه دفاعي آمريکايي علت اين مسأله را برخورداري ايران از ارتش سايبري دانست و اعلام كرد: ايران يکي از پنج كشور داراي ارتش سايبري است.
مؤسسه "ديفنس تک" (Defense Tech) از مؤسسات نظامي و امنيتي ايالات متحده آمريکا اقدام به انتشار مقاله اي با عنوان "ارزيابي ارتش سايبر ايران" با توجه به آمار دريافتي از سازمان اطلاعات آمريکا (CIA)، ايران را جزء 5 کشور داراي قوي ترين نيروي سايبري معرفي کرده و ارتش سايبري در كشورمان را 2400 نفر به علاوه 12000 نفر نيروي ذخيره تخمين زد.
از ديگر گزارش هاي مشابه مي توان به مقاله مجله "فارين پاليسي" (چاپ آمريکا) در همان ايام اشاره كرد که اقدامات مركز بررسي جرائم سازمان يافته سپاه عليه سايت‌هاي مستهجن در عرصه سايبر را اقدامي بشردوستانه و به نفع حقوق بشر معرفي کرده بود.
حملات غرب به سايت‌هاي اينترنتي محدود به ايران اسلامي نيست و بيست و چهارم فروردين ماه سال جاري رئيس جمهوري روسيه با اعلام خبر زنجيره‌اي از حملات سايبري به محبوب‌ترين وب‌سايت ميزبان وبلاگ‌ها در اين كشور، اين اقدام را غيرقانوني و خصمانه دانست و محكوم كرد.
اگر چه آمريكايي ها خيلي پيشتر جنگ سايبري عليه جمهوري اسلامي را آغاز كرده بود كه نمونه آن فعاليت 30 جاسوس آمريكايي بود كه اواخر سال 88 دستگير شده بودند اما منابع خبري در دومين روز تير ماه امسال اعلام كردند رئیس جمهور آمریکا با صدور دستورالعملی وظایف نیروهای امنیتی این کشور در مبارزه سایبری و همچنین خرابکاری رایانه ای در سایر کشورها را صادر کرد.
"باراک اوباما" دستورالعملی را امضا کرده که مرزبندی و رویکردهای مربوط به حمله های سایبری و فعالیت های خرابکارانه رایانه ای در کشورهای دیگر را مشخص می کند.
این دستورالعمل جدید با جزئیات مواقعی که ارتش می تواند از رییس جمهوری تقاضای آغاز عملیات سایبری علیه یک کشور کند، روشن کرده است. مقام های رسمی وزارت دفاع آمریکا گفته اند که این رهنمود مانند آیین نامه‌های دیگری است که درباره استفاده از ابزارهای نظامی ارتش صادر می شود.
همزمان وزارت دفاع آمریکا در یک سند راهبردی جدید، عملکردهای مبتنی بر شبکه را که ارتش آمریکا می تواند ازآنها در زمان صلح وجنگ استفاده کند، تبیین کرده است. این عملکردها از ارسال ویروس به رایانه های دشمن تا حمله سایبری به منظور توقف فعالیت شبکه های برق و سامانه های دفاعی کشور هدف را شامل می شود.
راهبرد تازه پنتاگون "شبکه" را یک حوزه نبرد می نامد و بر محافظت از شبکه ها، پشتیبانی از زیرساخت ها و همکاری با متحدان آمریکا تاکید می کند. با این حال راهبرد جدید پنتاگون که بر اساس رهنمود باراک اوباما تنظیم شده، هنوز بطور کامل فاش نشده است؛ هرچند مقام های وزارت دفاع بخش هایی از آن را تشریح کرده اند.
طبق دستورالعمل جدید، ارتش ایالات متحده می تواند به کشورهای هدف، کدهای رایانه ای بفرستد تا مسیرهای ارتباطی را آزمایش کند. این کار درست مانند گرفتن تصاویر ماهواره ای به منظور یافتن محل پایگاه های موشکی و تشخیص دیگر قابلیت های نظامی دشمن است.
این رمزهای رایانه ای خنثی خواهند بود و مانند ویروس یا کرم های رایانه ای نیستند که در زمانی مشخص بتوان ازآنها توقع عملکرد خاصی را داشت.با این حال اگرآمریکا با کشور هدف وارد نزاع شد، می تواند نقشه ای از شبکه های دشمن را در اختیار داشته باشد و پس از اجازه رئیس جمهور به آن شبکه ها حمله کند.
راهبرد جدید همچنین تاکید می کند که اگر آمریکا مورد هدف قرار گیرد، این کشور می تواند با مسدود کردن مسیر حملات یا انهدام سرورهای متخاصم، واکنش نشان دهد و درست مانند یک نبرد واقعی، جنگ شبکه ای هم فرامرزی خواهد بود.
وزارت دفاع آمریکا معتقد است که باید با شرکت هایی که اطلاعات مهمی از سامانه های نظامی آمریکا در اختیار دارند در زمینه محافظت از شبکه بیش از پیش همکاری کرد. در همین راستا، پنتاگون بتازگی اطلاعات طبقه بندی شده خود را پیرامون خطرهای رایانه ای و شبکه ای در اختیار تعدادی از این شرکت ها قرار داده تا در حوزه های فعالیت خود با این تهدیدها مبارزه کنند.
مسئولان اين ورازتخانه همچنين معتقدند با گذشت زمان، این برنامه می تواند الگویی برای وزارت امنیت داخلی آمریکا باشد که امنیت زیرساخت‌های حیاتی کشور، از جمله نیروگاه‌‌ها، شبکه‌های برق و شبکه‌های مالی را برعهده دارد.
بيستم مرداد ماه ۱۳۹۰ رسانه‌ها از ايجاد يك يگان نظامي سايبري براي جنگ سايبري عليه جمهوري اسلامي توسط رژیم صهیونیستی خبر دادند و اعلام كردند اين يگان در حالي ايجاد شده که مقامات ارشد این رژیم بیش از پیش نگران هستند که حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران به شکست منجر شود.
روزنامه انگلیسی ساندی تایمز تاسیس این مرکز عملیات سایبری علیه ایران را محصول این ارزیابی صهیونیست‌ها دانست که هر گونه حمله نظامی به ایران شکست خواهد خورد و در ادامه گزارش خود نوشت: يگان سایبری جدید رژیم صهیونیستی به طور مستقیم به نخست‌وزیر این رژیم که این برنامه را در قلب توان دفاعی رژیم متبوعش قرار داده، گزارش خواهد داد.
همچنين بنا بر گزارش "هرالدسان”، بنيامين نتانیاهو اخیرا در نشست کارشناسان جنگ‌افزارهای سایبری گفت: "اسرائیل باید به یک ابر قدرت جهانی در عرصه سایبر تبدیل شود".
این مرکز که تحت حمایت واحد اطلاعات جاسوسی نیروی نظامی تشکیل شده است یک سری عملیات‌های جاسوسی "نرم" از جمله هک نسخه ایرانی "فیس‌بوک” و دیگر سایت‌های شبکه‌های اجتماعی را انجام داده است.
یک منبع اسرائیلی مطلع از عملیات‌های جنگ سایبری هم اعلام كرده بود: اسرائیل دو هدف اصلی در فضای سایبر ایران دارد اول "برنامه هسته‌ای" ایران و تاسیسات نظامی آن و دوم "زیرساخت‌های غیرنظامی" این كشور است تا بتواند فضای سایبری جمهوری اسلامی را فلج کند.
سایت تخصصی "دیلی تک" نيز در گزارشی نوست: با راه اندازی یک واحد اطلاعات برای حملات سایبری و ضد سایبری در وزارت جنگ رژیم اسراییل، جنگ سایبری ایران و این رژیم، وارد مرحله جدیدی شده است.
یکی از متخصصان امنیتی سایبر اسرائیلی در این باره گفت: اين واحد جدید مستقیم به نخست وزیر این رژیم گزارش خواهد داد و حتی ملزم به ارایه گزارش به وزیر جنگ هم نیست و راه اندازي آن دو هدف عمده در زمينه مقابله با ایران دارد؛ نخستین هدف حمله، نفوذ و تخریب تأسیسات هسته ای ایران و هدف دوم، حمله به زیرساخت های شهری ایران است.
وی همچنین افزوده است: در صورت تحقق چنین هدفی، همه فضای سایبری ایران در اختیار ما قرار خواهد گرفت.
افزون بر این رئیس نیروهای دفاعی رژیم صهیونیستی هم در این باره گفت: کامپیوترها و صفحه کلیدها، جدیدترین سلاح های ما و تویتر و شبکه های اجتماعی، تازه ترین منابع ما هستند، چنانکه در جنگ سایبری، کشورها می توانند بدون اینکه مستقیم از نیروی نظامی استفاده کنند، در درون دیگر کشورها نفوذ کرده و به اهداف مورد نظر خود در کشورهای هدف ضربه وارد کنند.
هم‌اکنون رژیم صهیونیستی، کشورهای اروپای شرقی و چین، از جمله کشورهایی هستند که رکورددار حملات سایبری به اهداف گوناگون در کشورهای دنیا هستند؛ به گونه ای که چین در سال گذشته، با هک رایانه‌های کاربران در کشور کره جنوبی، اطلاعات نزدیک 35 میلیون نفر از مردم این کشور را به دست آورد و هم‌اکنون نیز جنگ سایبری شدیدی میان چین و آمریکا در حال جریان است که هیچ‌گاه هم واقعیت این حملات مشخص نمی شود.
گفتنی است؛ در دو سال اخیر به دنبال وجود بحث‌هایی درباره نفوذ بدافزار "استاکس نت" به درون تأسیسات هسته ای ایران، اقدامات مناسبی برای بالا بردن سیستم دفاعی و هجومی ایران در عرصه سایبر شکل گرفته که گویا چنین فعالیت‌هایی روز به روز باید گسترده‌تر شود.
پایگاه اینترنتی "هرالدسان" در هفتم آگوست ۲۰۱۱ مصادف با ۱۶ مرداد 1390 در مقاله‌ای، به نبرد سایبری رژیم صهیونیستی علیه ایران پرداخت و نوشت: به موازات آنکه مقامات ارشد اسرائیل بیش از پیش نگران شکست حمله متعارف به تأسیسات هسته‌ای ایران هستند، این کشور، فرماندهی سایبری نظامی به‌منظور انجام نبرد رایانه‌ای علیه ایران تشکیل داده است.
این فرماندهی سایبری به‌طور مستقیم به بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل گزارش خواهد داد که این برنامه را در قلب توانایی دفاعی اسرائیل قرار داده است.
او اخیراً در نشستی با کارشناسان جنگ سایبری گفته است:‌ "اسرائیل باید به یک ابرقدرت سایبری در جهان تبدیل شود".
این مرکز که تحت نظارت واحد اطلاعات نظامی تشکیل شده است، تاکنون چندین مأموریت ‌جاسوسی نرم را از جمله هک نسخه فیس‌بوک ایران و سایر شبکه‌های اجتماعی، انجام داده است.
عموماً چنین تصور می‌شود ویروس بدافزار استاکس‌نت که در سال ۲۰۰۹ با هدف خرابکاری در سانتریفیوژهای غنی‌سازی به برنامه هسته‌ای ایران وارد شد اما طراحان اصلی آن در تامین امنیت سایبری خود شکست خوردند، توسط کارشناسان اسرائیلی و آمریکایی طراحی شده بود.
در پایان مقاله مذكور آمده بود: در ماه آوریل، ادارات دولتی ایران مورد حمله ویروس بدافزار ناشناسی قرار گرفت که مقامات ایرانی نام استارس را بر آن نهادند اما آنها گفتند كه آسیب‌ها مهار شده ولی پذیرفتند که این اقدام، دومین ویروس کشف شده پس از حمله استاکس‌نت بوده است.
یک منبع دفاعی مطلع از برنامه‌های جنگ سایبری گفت: "اسرائیل دو هدف اصلی در فضای سایبری ایران دارد… نخست، برنامه هسته‌ای نظامی و تأسیسات نظامی ایران و دوم، زیرساخت غیرنظامی ایران. امیدواریم با حمله به این دو، تمام فضای سایبری ایران را فلج کنیم".
پایگاه‌‌ اینترنتی "یو.‌پی.‌‌آی" يك هفته بعد در روز 17 آگوست ۲۰۱۱ (مقادف با ۲۶ مرداد 1390) در مقاله‌ای به آماده‌سازی‌های رژیم صهیونیستی در نبرد سایبری پرداخت و نوشت: ارتش اسرائیل بخش دفاع سایبری خود را به‌ویژه در برابر تهدید ایران ایجاد کرده تا توانمندی‌های خود را پس از حمله سایبری از طریق ویروس استاکس‌نت به برنامه هسته‌ای ایران در سال ۲۰۱۰ تقویت کند. بخش کنترل، فرماندهی، ارتباطات، رایانه و اطلاعات ارتش را یک سرهنگ به عهده دارد که پیشتر فرماندهی مرکز پنهان‌سازی و امنیت اطلاعات را بر عهده داشته است.
این واحد پیشتر مسئول حفاظت از شبکه‌های نظامی و نگرانی‌های راهبردی مانند آب و برق در برابر حمله سایبری بوده است و افزوده شدن بخش دفاع سایبری، پس از اعلام نخست‌وزیر اسرائیل در ژوئیه در مورد ایجاد نیروی ویژه سایبری ملی صورت گرفت که تصور می‌شود حداقل ۸۰ نیرو دارد که وظیفه‌شان دفاع از زیرساخت حیاتی اسرائیل در برابر حملات اینترنتی است.
در ادامه مقاله مذكور آمده است: در مورد واحد جدید و گسترش توانمندی‌های جنگ سایبری اسرائیل، اطلاعات چندانی وجود ندارد اما بسیاری معتقدند اسرائیل به نیرویی پیشرو در جنگ سایبری بدل شده و این موضوع از توانایی اسرائیل در به‌کارگیری ویروس رایانه‌ای استاکس‌نت علیه ایران نشأت می‌گیرد.
این حمله علیه تأسیسات هسته‌ای ایران در نطنز در ژوئن ۲۰۱۰ صورت گرفت و ظاهراً این ویروس رایانه‌ای بسیار امن را هدف قرار داده و فعالیت سانتریفیوژها را از حالت عادی خارج کرده بود؛ به‌طوری که غنی‌سازی در آنها منجر به از بین رفتن این تأسیسات هسته‌ای می‌‌‌شد اما با وجود این مسائل، این خبرها رد می‌شود.
یکی از اعضای کلیدی گروه هکرها موسوم به "باشگاه رایانه‌ای هرج‌ و ‌مرج"، عملکرد بدافزار استاکس‌نت علیه تأسیسات هسته‌ای ایران را شبیه "بمب‌های سنگرشکن" خواند.
نویسنده در پایان مقاه خود آورده است: مجله آلمانی اشپیگل نوشت منابع اسرائیلی آشنا با عملیات استاکس‌نت پافشاری می‌کنند که "این عملیات تنها توسط اسرائیل صورت گرفته… و عملیاتی کاملاً اسرائیلی به‌شمار می‌رود" و "واحدی سری در اطلاعات ارتش اسرائیل (به احتمال بسیار، واحد ۸۲۰۰ به عنوان واحدی بسیار سری که به‌طور سنتی مسئول اطلاعات سیگنالی بوده) مسئول برنامه‌ریزی بیشتر کدهای استاکس‌نت بوده است".
مطابق این گزارش، موساد نخستین ‌بار ویروس رایانه‌ای را در ۲۲ ژوئن ۲۰۰۹ علیه ایران عملیاتی کرد و حمله استاکس‌نت جزو سه حمله‌ای بود که به خرابکاری در سانتریفیوژهای نطنز منجر شد كه ایران هم تلاش بسیاری برای توسعه توانایی خود در حملات سایبری انجام داده تا خسارات جدی وارده به نطنز را جبران کند.
اواخر مرداد ماه ۱۳۹۰، جروزالم پست با انتشار گزارشی در خصوص جنگ سايبري اسرائيل عليه ايران اعلام کرد که واحد جدید مستقر در فرماندهی کنترل C4I ارتش اسرائيل - که در زمینه‌های فرماندهی، کنترل، ارتباطات، رایانه و جاسوسی فعالیت می‌کند - تحت ریاست یکی از سرهنگ‌های رژیم صهیونیستی است که قبلاً فرماندهی "ماتزو" مرکز کدگذاری و امنیت اطلاعات این رژیم را بر عهده داشته است.
بر اساس آنچه اين روزنامه نوشته، این واحد قبلاً مسئول حفاظت از شبکه‌های ارتش و تأسیسات استراتژیک این رژیم همچون تأسیسات آب و برق در مقابل حملات سایبری بوده و این بخش جدید شامل حدود 80 نفر است که وظیفه آنها محافظت از زیرساخت‌های حیاتی این رژیم در مقابل حملات اینترنتی است.
از سوي ديگر دو کارشناس امور سایبری آمریکا، ضمن بررسی جنگ سایبری اعلام كردند "استاکس‌نت کاملا به عنوان یک سلاح تهاجمی برای یک جنگ سایبر واقعی علیه ایران طراحی شده بود".
"گری مک‌گراو" و "ایوان ارک" دو نویسنده و کارشناس معتبر امور سایبر در پایگاه اینترنتی "اینفرم آی تی"، طی گزارشی کوشیده‌اند تا در مقاله ای تحت عنوان "جنگ سایبر و راهکارهای دولت برای حضور در فضای سایبر" این مطلب را تشریح کنند که چگونه اغراق، ترس، عدم اطمینان و شک و تردیدی که پیرامون مسئله حملات سایبر وجود دارد، در نهایت به ضرر تحقیقات امنیت رایانه تمام می‌شوند.
در گزارش آنها تصريح شده بود: در حوزه‌ای که همواره جملات و مسائلی مثل "مبارزه با مشکل فیشینگ"، " اصلاح باگ‌ها" و " ردیابی کرم‌ها در سطح جهانی" به گوش مسئولین می‌خورد، نگرانی چندانی وجود ندارد که سیاست‌گذاران و یا مدیران اجرایی در مورد مسئله امنیت سایبر دچار مشکل شوند.
جمع‌بندی مفهومی جرایم سایبر، جاسوسی سایبر و جنگ سایبر به عنوان یک هیولای ترسناک سایبر، موجب تشدید معیارهای ترس، عدم اطمینان و شک و تردید می‌شود. این مسئله نیز یک خلاء سیاستی را ایجاد کرده که هم‌اکنون بیش از هر زمان دیگری مشهود است. بنابراین سیاست‌گذاران باید با دقت و محتاطانه به این خلاء نزدیک شده و با درک موقعیت،‌ اقدام کنند.
كارشناسان امور سايبري آمريكا در ادامه با اشاره به ویروس استاکس‌نت که توسط عوامل غربی و رژیم‌صهیونیستی برای آسیب رساندن به برنامه هسته‌ای ایران طراحی شده بود می‌نویسد: استاکس‌نت که اخیرا دیده شد نیز کاملا به عنوان یک سلاح تهاجمی برای یک جنگ سایبر واقعی طراحی شده بود.
این دو کارشناس آمریکایی با بیان این مطلب که جوانب زیادی از بحث جنگ سایبر در ایالات متحده حتی موجب نگرانی دوستان و متحدان این کشور در سراسر دنیا شده است می‌افزایند: حتی برای کارشناسان نیز فهم این مطلب که چه چیزی واقعی است و فضای مجازی سایبر چه چیزی است، دشوار می‌نماید.
مک‌گراو و همکارش ارک، با بیان این مطلب که مسائل همچون مواد مخدر و جریان مالی ناشی از آن که وارد مجتمع‌های نظامی آمریکا می‌شود، بر نامطئمن بوده این سیاست‌ها تاکید کرده و می‌نویسند: در این مقاله به ارایه راهکارهایی برای سیاست‌گذاران می‌پردازیم تا بتوانند سیاست‌های مناسب‌تری را در زمینه جنگ سایبر اتخاذ کنند.
جنگ سایبر واقعی "جنگ" واژه‌ کاملا روشنی است که به معنای درگیری خشونت‌بار بین جوامع با اهداف سیاسی، اقتصادی و یا حتی فلسفی است. تاثیر ملموس جنگ سایبر در دنیای واقعی (غیر سایبر) یکی از مهم‌ترین بخش‌های جنگ سایبر است. از دیدگاه ما، بروز جنگ سایبر نیاز به چیزی دارد که نظریه‌پردازان جنگ آن را یک جنبه "جنبشی" می‌نامند.
به بیان دیگر، یک حمله در فضای سایبر نیازمند وجود یک تاثیر محرک و برانگیزاننده است که در دنیای واقعی یک عمل جنگی محسوب شود. بنابراین اگر برای مثال کسی سیستم کنترل یا فرمان شما را با یک بدافزار آلوده کرده و کنترل کامل سیستم شما را بدست گیرد و از آن طریق موجب شلیک اشتباه هواپیماهای بدون سرنشین شود، این عمل یک جنگ سایبر محسوب می‌شود.
در ادامه گزارش به چند نمونه واقعی از حملات سایبر که طی دهه‌های گذشته رخ داده و اکنون کاملا مورد بررسی قرار گرفته‌اند را مشاهده می‌کنید:
در سال 1982، سرقت کد یک رایانه کانادایی موجب انفجار یکی از خطوط لوله گاز شوروی شد.
سال 2007، اسرائیلی‌ها با یک حمله سایبر، سیستم دفاع هوایی سوریه را از کار انداخته و سپس اقدام به بمباران تاسیسات هسته‌ای ناتمام این کشور کردند و بطور کامل آن را نابود ساختند.
در سال 2008، یک درایو USB در خاورمیانه موجب آلوده شدن سیستم‌های کنترل و فرمان وزارت دفاع آمریکا شد."تاثیرات این حمله به حدی بود که "ویلیام لین" معاون وزیر دفاع آمریکا در این‌باره به مجله "فارین افیرز" گفت: این حادثه یکی از موثرترین نفوذهایی بوده که تاکنون به رایانه‌های نظامی آمریکا انجام شده است. و یک زنگ هشدار مهم محسوب می‌شود."
در سال 2010 ( و شاید هم زودتر)، کرم استاکس‌نت برای حمله به سانتریفیوژهای هسته‌ای تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم ایران مورد استفاده قرار گرفت؛ گر چه هیچ یک از این حملات سایبر، با وجود تاثیر محرکی که داشتند، دقیقا موجب بروز یک جنگ تمام عیار نشدند.
متفکران معتدل امنیت سایبر نیز عمیقا نگران آسیب‌های ناشی از خطر حمله‌های این چنینی هستند. بطوریکه دکتر "دن گیر" مامور ارشد امنیت سایبر شرکت "کیو تل" به درستی تاکید کرده است که "عدم امنیت سایبر یک مهم‌ترین خطر امنیت ملی است".
تصورات جنگ سایبر اگرچه فضای اینترنت پر از افراد حقه‌باز، داستان‌های مضحک و البته جنگ‌طلبان است؛ اما با این حال، برخی از مطالب مطرح شده در این فضا نیز ارزش بررسی را دارند:
در سال 2007، استونی هدف حملات شدید موسوم به "نفی سرویس" (dDOS ) قرار گرفت. اگرچه متخصصان سایبر این حملات را یکی از پیچیده‌ترین و بی‌سابقه‌ترین حملات سایبر توصیف کردند اما مسئله این است که نفی سرویس، روشی است که بارها علیه سایت‌هایی مثل آمازون و گوگل هم به کار گرفته شده است. بنابراین اغراق حملات نفی سرویس، سودی ندارد.
سال 2009، شبکه تلویزیونی "سی.بی.اس" آمریکا در بخشی از برنامه "60 دقیقه" خود مسئولیت خاموشی‌های سال 2005 و 2007 برزیل را به گردن مهاجمان سایبر ناشناس انداخت.
این در حالی است که مسئول ارشد امنیت سایبر برزیل این ادعا را رد کرد. اما بروز یک خاموشی گسترده در برزیل، آن هم تنها چند روز بعد از پخش برنامه 60 دقیقه موجب شد تا بار دیگر مسئله حملات سایبر در این کشور مطرح شود.
بعد از چند روز، کشف باگ‌های SQL injection در پایگاه اینترنتی شرکت برق برزیل توسط یکی از دانشجویان امنیت فناوری اطلاعات این کشور، تنها دلیلی بود که ادعای بروز حملات سایبر را تائید کرد. و موجب شد تا طالبان جنگ سایبری بار دیگر بهانه‌ای پیدا کنند. اما در مارس 2010 آژانس تنظیم مقررات برق برزیل، گزارش نهایی خود را در مورد خاموشی روز 10 نوامبر سال 2009 را ارایه کرد. که در آن هیچ اشاره‌ای به حملات سایبر نشده بود. در حقیقت خاموشی‌های برزیل ناشی از یکسری خرابی‌های عملیاتی و رویه‌ای در یکی از شرکت‌های تامین الکتریسیته این کشور بود که به همین خاطر نیز 90 میلیون دلار جریمه شد.
سال 2010، داستان‌های خطرناک و مضحکی در مورد اشتباه چینی‌ها در مدیریت پروتکل BGP منتشر شد و گفته شد که چینی‌ها 15 درصد ترافیک اینترنتی آمریکا را دزدیده‌اند. این در حالی بود که نه تنها آمار حقیقی ترافیک با میزان بیان شده فرق داشت بلکه مورد سوءاستفاده نیز قرار گرفت و حتی کنگره آمریکا نیز متاسفانه این داستان را جدی پنداشت. این در حالی بود که تنها پروتکل GDP دچار مشکل شده بود و نیاز به اصلاح آن بود.
حتی رویدادهایی مثل ایجاد بخار آب توسط یک هواپیمای جت در ساحل کالیفرنیا نیز بدون حتی ذره‌ای دلیل و مدرک به عنوان یک حمله سایبر طرح شد. مشکلی که با این نوع داستان‌ها وجود دارد این است که چنین داستان‌هایی به گوش سیاست‌ گذاران می‌رسد و آنها نیز بدون هیچ‌گونه تحلیل جدی، شروع به تکرار داستان‌ها می‌کنند و به همین خاطر است که متخصصان امنیت و همچنین "مارکوس رانوم" مبدع فایروال، مقاله‌ای را با عنوان " جنگ سایبر مهمل است" منتشر کردند. اما آیا واقعا چنین است؟
نگاهی از خارج آمریکا ایوان ارک که در آرژانتین زندگی می‌کند و گری مک‌گراو که همواره سفرهایی به خارج از آمریکا دارد، معتقدند که بحث بر سر جنگ سایبر موضوعی است که تقریبا فقط از رسانه‌های و سیاست‌گذاران ایالات متحده سرچشمه می‌گیرد و در بیشتر موارد برای مصارف داخلی آمریکا سازما‌ندهی شده؛ به‌طوری که طرح مباحث امنیت سایبر را امر مهمی برای سیاست‌های داخلی آمریکا مطرح می‌کنند.
سیاست‌هایی که وظیفه توازن بخشیدن به خواسته‌های مجتمع نظامی صنعتی، جامعه اطلاعاتی و صنعت رو به رشد امنیت سایبر و فناوری اطلاعات آمریکا را بر عهده دارند.
مسئله‌ای که بطور خاص موجب بدبینی و تردید می‌شود این است که خطوط ممیز بین جامعه نظامی، اطلاعاتی و صنعت امنیت سایبر در نتیجه ارایه میلیاردها دلار از سوی دولت به ابتکارهای حوزه امنیت سایبر، محو شده است. در تمامی کشورهای متمدن، جنگ ندایی است که همه افراد جامعه را به سوی هدف مشترک دفاع فرا می‌خواند.
واضح است که ایالات متحده که طی دهه اخیر همواره درگیر دو جنگ همزمان بوده‌ است، علیه دیگر دشمنان خود (ایران، کره‌شمالی و احتمالا چین) هم صف‌بندی کرده است. بنابراین مفهومی کردن امنیت سایبر به عنوان جزئی از دکترین میدان جنگ، طبیعی به نظر می‌رسد.
در همین زمینه، فراخوان برای جنگ سایبر، حتی اگر بر پایه ضعیف‌ترین شواهد هم باشد، به عنوان روشی برای بسیج کردن منابع مورد نیاز به منظور غلبه بر مشکلات موجود، منطقی به نظر می‌رسد. اول از همه، امنیت سایبر تنها یک مشکل نظامی نیست بلکه شبکه پیچیده‌ و در هم تنیده‌ای از مسائل اقتصادی، فرهنگی، دیپلماتیک و اجتماعی است.
بنابراین نادیده گرفتن ابعاد بسیار بسیار گسترده امنیت سایبر با تمرکز بیش از حد بر جنبه‌های نظامی این مسئله، یک استراتژی ضعیف و شکست‌خورده است. مسئله دوم اینکه، ‌امنیت سایبر ذاتا یک مسئله سراسری و بین‌المللی است. شبکه هیچ مرز جغرافیایی یا قلمرو حاکمیتی را به رسمیت نمی‌شناسد و از قوانین مختلفی که در کشورها وجود دارند، پیروی نمی‌کند.
این نکته وقتی مهم جلوه می‌کند که به برخی آمارها توجه کنیم: کمتر از 15 درصد کاربران اینترنت، شهروندان آمریکایی هستند. بخش بزرگی از نیروی کار امنیت و فناوری اطلاعات ایالات متحده را افرادی با ملیت‌های خارجی تشکیل می‌دهند. و زنجیره تامین بازار جهانی فناوری اطلاعات هم در واقع یک زنجیر نیست بلکه یک شبکه پیچیده است که بخش عظیمی از آن را بازیگران غیر آمریکایی تشکیل می‌دهند.
سومین و مهم‌ترین مسئله این است که اکثریت قاطع جمعیت دنیا ( و به تناسب آن کاربران اینترنت) بطور کلی توجه چندانی به امنیت سایبر ندارند. در ادامه راه‌کارهایی را برای چگونگی برخورد با نبرد سایبر ارایه خواهیم داد.
برخی معتقدند که انواع جنگ‌های سایبری که هم‌اکنون شاهد آن‌ها هستیم، بطور کلی برای پول در می‌گیرند؛ آنها به این نکته اشاره می‌کنند که کسانی که بر طبل جنگ سایبر می‌کوبند شاید کمترین تقصیر را در بحران امنیت رایانه داشته باشند. شاید کسی مثل دریاسالار "مایک مک‌کانل" رئیس بازنشسته اطلاعات ملی آمریکا و یا ژنرال "مایک هایدن" معاون او بیشتر شایسته انتقاد باشند. در کمترین درجه، این افراد کاملا از چگونگی وابستگی ما به سیستم‌های رایانه‌ای آگاه هستند. اما متاسفانه آن‌ها به جای آنکه ساخت سیستم‌های رایانه‌ای بهتر را پیشنهاد دهند، بیشتر به دنبال ساخت اسلحه‌های سایبر بهتر بوده‌اند.
در امنیت رایانه، سال‌هاست که می‌کوشیم تا تجهیزات خود را با گذاشتن مانع بین آن‌ها و افراد شرور، محافظت کنیم. اما شکست خورده‌ایم. در واقع ما باید تجهیزات خود را اصلاح کنیم تا برای حمله به آن‌ها نیاز به منابع و مهارت بیشتری باشد. اما نگران کننده‌ترین مشکلی که از دیدگاه سیاست‌گذاری وجود دارد، این است که حوزه سایبر بطور کامل به وزارت دفاع سپرده شده است. این نگرانی دو دلیل دارد: عدم توانایی بالقوه آژانس امنیت ملی ( و دیگر اعضای جامعه اطلاعاتی آمریکا) در تشخیص و اجرای وظایف تفکیک شده و جدا کردن هجوم و دفاع سایبر از یکدیگر، یکی از دلایل این نگرانی است. به بیان دیگر اینکه افرادی را برای حفظ امنیت یک سیستم انتخاب کنیم که خود آن‌ها از سیستم‌های مذکور برای مقابله با جاسوسی بهره‌ می‌گیرند، دیوانگی است.
از سوی دیگر، تفاوت‌های فرهنگی عظیمی که بین آژانس امنیت ملی و وزارت دفاع آمریکا با دیگر سازمان‌های دولتی و یا شرکت‌های این کشور وجود دارد هم باعث نگرانی است. فقدان یک ساختار کنترل و فرمان‌دهی کاملا واضح و مشخص در حوزه شهری موجب شده تا رویکرد نظامی به امنیت رایانه، چندان عملی نباشد.
ما هم‌اکنون یک قرارگاه سایبر عملیاتی داریم که روی امنیت انفعالی متمرکز شده و به دنبال حفاظت از شبکه‌های مجتمع صنعتی نظامی ایالات متحده است. استراتژی این قرارگاه بر توسعه یک توانایی موثر هجومی تاکید دارد ( معادل سایبر اف-22). یکی از نگارندگان این مقاله، یعنی مک‌گراو، مستقیما از ژنرال هایدن در مورد تفکیک وظایف در حوزه سایبر سوال کرد و او پاسخ داد که از دیدگاه وی قدرت سایبر مثل قدرت هوایی است، یعنی جایی که تفکیک وظایف منجر به شکست می‌شود. اما این دیدگاه هایدن، یک باور کلاسیک در نیروی هوایی ایالات متحده است که البته قابل قبول نیست.
در همین حال، شبکه‌های شهری که دست‌کم 90 درصد رخنه‌های سایبر از آن طریق صورت می‌گیرد نیز به حال خود رها شده‌اند. مشکل این است که حتی قرارگاه سایبری ایالات متحده هم بر امنیت انفعالی رایانه متمرکز شده است که شامل محافظت از شبکه‌ها، جستجو و دستگیری بدافزارها و خرابکاران و تلاش برای حفظ تجهیزات خودی می‌شود.
ظاهرا هیچ‌کس در این دولت قصد ندارد تا وقتی بگذارد و بکوشد تا اقدامات مهندسی امنیت، امنیت نرم‌افزار و ساخت درست تجهیزات را عملی کند. این در حالیست که همه ما از سیستم‌های آسیب‌پذیر، متضرر می‌شویم.
راهکارهایی برای سیاست‌گذاری وقتی سیاست‌گذاران با یک مشکل غیرمعمول در امنیت سایبر مواجه می‌شوند، تعجب‌برانگیز نیست که شاهد آشفتگی آن‌ها باشیم. به همین خاطر در ادامه راهکارهای ساده‌ای را برای این سیاست‌گذاران ارایه می‌دهیم:
1. فضای سایبر بطور کامل از فضای واقعی و سایر حوزه‌ها متفاوت است. غیرممکن است که بتوان فضای سایبر را "گرفت و نگه داشت". فضای سایبر یک سیستم دینامیک است که با سرعتی مافوق سرعت بشر عمل می‌کند. جای دور در فضای سایبر معنا ندارد و زمان به سرعت نور می‌گذرد.
2. در این فضا، بهترین دفاع، حمله نیست. بلکه دفاع خوب فقط و فقط دفاع کردن است. سیستم‌های ما به شدت دچار مشکلات مختلف هستند. بطوریکه حتی یک بچه هم می‌تواند از آن‌ها سوءاستفاده کند.
3. در فضای سایبر، تفرقه بیا‌نداز و حکومت کن جواب نمی‌دهد. سیستم‌های شهری، دولتی و نظامی، عمیقا در هم تنیده شده‌اند و نمی‌توان آن‌ها را از یکدیگر جدا کرد و جداگانه محافظت نمود. هویت این شبکه در هم تنیده، افرادی هستند که با سیستم‌ها در تعاملند.
4. جرم سایبر و جاسوسی سایبر مهم‌تر از جنگ سایبر هستند. خبر خیلی بد هم اینکه تسلیحات جدید سایبر چند کاربرده بوده و می‌توانند برای اهداف مجرمانه هم به کار گرفته شوند. خبر خوب هم اینکه اصلاح تجهیزات مشکل‌دار همزمان می‌تواند به مبارزه با جرایم، جنگ و جاسوسی سایبر کمک کند.
5. امنیت به معنای ساخت سیستم‌های ایمن، پاسخگو و قابل اطمینان است. امنیت بازی مراکز عملیات نظامی، به اشتراک‌گذاری اطلاعات و واکنش نشان دادن در زمانی که تجهیزات مشکل‌دار مورد سوءاستفاده قرار گرفتند، نیست.
6. به هر حال هیچ‌گاه امنیت کامل نخواهد بود و مشکلات اتفاق می‌افتند. حتی اگر بخش زیادی از پول مالیات‌دهندگان و مجموعه‌ دانستنی‌ها هم برای ساخت سیستم‌های ایمن‌تر و بهتر به کار رود، باز هم اشتباهات وجود خواهند داشت و سیستم‌ها همچنان مورد حمله و نفوذ قرار خواهند گرفت.
7. سیاست امنیت سایبر باید با این فرض اتخاذ شود که خطر هیچ‌گاه کامل رفع نمی‌شود. و این بدان معناست که سیستم‌ها می‌بایست حتی در شرایط مطلوب و بی‌خطر هم به کار خود ادامه دهند.
8. در نهایت اینکه، سیاست امنیت سایبر باید بر حل مشکلات امنیت نرم‌افزاری و اصلاح تجهیزات مشکل‌دار متمرکز شود. البته فعالان حوزه تجاری در این زمینه پیشرفت‌های زیادی داشته‌اند. اما دولت و حتی ارتش سال‌ها از این مقوله عقب است كه در این زمینه دولت نقش فعالی باید داشته باشد که به تنظیم مقررات محدود نمی‌شود بلکه دولت بايد بر جریان‌ها نظارت کرده و قانون را اجرا کرده و مشوق‌ها و جریمه‌های درستی را نیز پیش‌بینی کند.
در پایان هم می‌بایست هزینه مواردی که فاقد امنیت درست هستند پرداخت شود و امنیت مناسب هم مورد تشویق قرار گیرد. اما تشخیص اینکه چه کاری برای انجام دادن بهتر است در نهایت مسئله خود دولت است.
در همان ايام علي قاسمي كارشناس پدافند غير عامل در مقاله‌اي تحت عنوان "غرب مقهور سربازان سايبري ايران" به بررسي موضوع پدافند غیرعامل در برابر تهدیدات دشمنان پرداخته و نوشت: موفقیت نظام اسلامی‌ در برابر هجمه‌های سایبری و نرم‌افزاری دشمنان انقلاب اسلامی‌ از دیگر جنبه‌های دفاع خاموش در برابر حجم فزاینده تهدیدات نظام سرمایه‌داری غرب در قبال ملت ایران قابل ارزیابی است. از همین رو از جمله حوزه‌های قابل تحسین در پدافند غیرعامل کشور به رویارویی و شکست سیاست‌های ایران‌ستیزانه غرب در سناریو و توطئه ویروس استاکس‌نت می‌توان اشاره کرد.
ماجرایی که هم اکنون پس از رسوایی غرب در برابر دستاوردهای علمی‌ و توانمندی‌های فناورانه نظام اسلامی ‌اعترافات و زوایای پنهان یک جنگ تمام‌عیار در حوزه فناوری علیه جمهوری اسلامی‌ را برملا می‌سازد.
در همین راستا هفته‌نامه آلمانی اشپیگل که سابقه فعالیت آن نشان می‌دهد که دسترسی ویژه‌ای به منابع جاسوسی و اطلاعاتی دارد در اعتراف اخیر خود از نحوه ساخت و طراحی ویروس استاکس‌نت توسط سازمان جاسوسی موساد برای تخریب فعالیت‌های هسته‌ای‌ ایران سخن به میان آورده و از اقدامات ایران‌ستیزانه سازمان جاسوسی موساد در ساخت‌ این ویروس حکایت می‌کند.
اشپیگل، ‌ایده ساخت استاکس‌نت را مصادف با آخرین روزهای ریاست مئیر داگان رئیس سابق موساد بر‌ این سازمان جاسوسی که بر فراز تپه‌های جاده تل‌آویو- حیفا قرار دارد ارزیابی ‌می‌کند و می‌نویسد: در آخرین روز ریاست مئیر داگان، قرار بود در جمع خبرنگاران در تپه تل‌آویو- حیفا با حضور وی فرایند مبارزه موساد با برنامه اتمی‌ ایران که به عنوان یادگاری از داگان برجای مانده بود به نوعی رسانه‌ای و مستندسازی شود و وی در‌ این دیدار تلویحاً به عملیات سایبری اشاره کرد بی‌آنکه نامی از استاکس‌نت بیاورد.
این مجله آلمانی در ادامه هدف از طراحی استاکس‌نت را مقابله با‌ ایران در فضای مجازی به جای فضای متعارف و حقیقی می‌داند و به راهبردهای داگان در ‌این زمینه اشاره می‌کند و می‌نویسد: «در آن دعوت، مئیر داگان با تمام قوا در مورد خطرات احتمالی حمله نظامی به ‌ایران سخن گفت و اظهار داشت: هرگونه حمله به‌ ایران، منطقه از جمله حزب‌الله لبنان، حماس فلسطین و احتمالاً سوریه را به آتش خواهد کشید.
رئیس در شرف خداحافظی موساد سپس ‌این استنباط را که حمله نظامی می‌تواند برنامه اتمی‌ ایران را متوقف کند، اشتباه دانست و ابراز داشت:‌ این حمله، تنها می‌تواند به طور موقتی، ادامه برنامه اتمی ‌ایران را آهسته و کند کند. به همین علت بود که رئیس سابق موساد، به شدت مخالف بمباران (هوایی) تأسیسات اتمی‌ ایران بود».
اشپیگل در ادامه با اشاره به رد پای عاملین ‌این ویروس پس از ناپدید شدن می‌نویسد: در آن زمان افرادی که استاکس‌نت را هدایت می‌کردند پس از فعال‌سازی متواری و ناپدید شدند اما دست‌کم شرکت سایمنتک توانست ردپایي که عاملان‌ این ویروس از خود به جا گذاشته بودند را دنبال کند. ‌این هفته‌نامه آلمانی سپس به مصاحبه با دو هکر پرداخته که تأیید می‌کنند در فرایند نگارش استاکس‌نت برای رژیم‌صهیونیستی مشارکت داشته‌اند.
در ادامه ‌این گزارش ‌این جنگ سایبری را یک جنگ یهودی دانسته و نوشته است: ‌این ویروس زمانی متوقف می‌شود که حجم آن به ارزش ۱۹۷۹۰۵۰۹ برسد. به اعتقاد کارشناسان شرکت سایمنتک: ‌این، نوعی کد (برنامه‌نویسی رایانه‌ای) است. تاریخی که برای‌این کد درنظر گرفته شده است، نهم می سال ۱۹۷۹ است که مصادف با روز اعدام حبیب القائیان، بازرگان یهودی ساکن تهران است. اشپیگل هزینه‌های صرف شده انسانی و مالی را برای ‌این ویروس‌ این گونه برآورد کرده است.
نتایج تجزیه و تحلیل‌های انجام شده از سوی آژانس جاسوسی و اطلاعات اروپا با طبقه‌بندی سری که به رؤیت هفته‌نامه آلمانی اشپیگل نیز رسید نشان داد احتمالاً برای توسعه ویروس استاکس‌نت، یک برنامه‌نویس، دست‌کم سه سال با یک هزینه چند ده میلیونی به کارگیری شده است. در همین حال شرکت سایمنتک نیز به سهم خود معتقد است فقط انجام آزمون‌ها و تست‌های لازم در تأسیسات شبیه‌سازی شده (اتمی ایران) به پنج تا ده برنامه‌نویس به مدت شش ماه نیاز داشته‌اند».
در واقع این اظهارات تنها بخشی از واقعیت نبرد تمام‌عیار غرب در حوزه فناوری و جنگ نرم علیه نظام اسلامی‌ قلمداد می‌گردد که از سوی دولت ایالات متحده امریکا و رژیم جعلی صهیونیستی در برابر دستاوردهای ملت ایران و فناوری‌های صلح‌آمیز هسته‌ای دانشمندان ایرانی طرح‌ریزی می‌شود. موضوعی که هم‌اکنون با شکست دشمن از بهره‌برداری خود از نتیجه فعال‌سازی ویروس استاکس‌نت در رویارویی با نظام اسلامی ‌اعتراف به شکست و ردپای سازمان جاسوسی همچون موساد و شبکه‌های جاسوسی غرب را برملا می‌سازد.
از این رو در کنار همه فعالیت‌های دشمن در حوزه فضای سایبر و مباحث فناوری به قدرت پدافند غیرعامل کشور می‌توان به عنوان یکی از توانمندی‌های دفاعی کشور اشاره کرد که اظهارات رسانه‌های وابسته به غرب را نیز به دنبال داشته است به طوری که روزنامه وال استریت ژورنال ضمن انتشار ‌این تحلیل، از قول آژانس «گائو» وابسته به دولت امریکا ‌در این خصوص اعتراف می‌کند ‌ایران با استفاده از فناوری بومی، توانسته فشارهای امریکا ‌را دور بزند.
این روزنامه در ادامه اعترافات خویش با بیان این مسئله می‌نویسد: ‌ایران خلأ حضور برخی شرکت‌های خارجی و تحریم صادرات فناوری به ‌ایران را با فناوری داخلی پر کرده است. دولت ‌ایران با تمرکز بر تولید فناوری‌های مورد نیاز در داخل کشور توانسته است نرم‌افزارهای بومی را تولید کند و خود قادر به ارتقای سرویس‌دهی ویژه به آنهاست.
براي روشن شدن ابعاد ديگري از جنگ فرهنگي دشمن با نظام اسلامي كه در فضاي سايبري صورت مي گيرد، بد نيست اطلاعيه دادسرای عمومی و انقلاب تهران كه روز 23 اسفند 88 صادر شد و در آن جزئیات عملیات پیچیده اطلاعاتی برای شناسایی یک شبکه بزرگ جاسوسی آمریکا در كشورمان تشريح شده، مورد بررسي قرار دهيم.
در آن اطلاعيه تصريح شده بود "با عنایت و نصرت خداوند متعال و تلاشهای بی وقفه و شبانه روزی پاسداران حریم امنیت کشور و فرزندان انقلابی ملت غیور، تعدادی از مهم ترین شبکه‌های سازمان یافته جنگ سایبری آمریکا که توسط گروه‌های ضدانقلاب راه اندازی شده بود، با انجام سلسله اقدامات و عملیات پیچیده امنیتی در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات به همراه برخی از متهمان و عناصر مرتبط و موثر آن ها شناسایی گردیده و 30 نفر از آن ها دستگیر شدند".
"در سال 2006 میلادی در اجرای طرح "بی ثبات سازی ایران" که توسط سازمان سیا تهیه و با اختصاص بودجه چهارصد میلیون دلاری توسط کنگره آمریکا، با دستور "جورج بوش" ابلاغ و عملیاتی شد، راه اندازی نوع جدیدی از "جنگ اطلاعاتی" موسوم به "جنگ سایبری" در دستور کار دولت آمریکا قرار گرفت که با استفاده از عوامل گروهک های ضدانقلاب از جمله منافقین، سلطنت‌طلبان و برخی گروهک‌های دیگر، مورد توجه آمریکایی ها قرار گرفت.
در این راستا تاسیس شبکه موسوم به "ایران پراکسی" از جمله مهم‌ترین اقداماتی است که در این سال با بودجه ای بالغ بر 50 میلیون دلار توسط سازمان سیا و تحت پوشش دفتر IBB وزارت امورخارجه آمریکا فعال گردید.
تخلیه بانک‌های اطلاعاتی کشور، نفوذ و خرابکاری در سایت‌های اینترنتی ایران، مبارزه با فیلترینگ در داخل کشور، ایجاد امنیت برای کاربران شبکه مجازی علیه جمهوری اسلامی، ایجاد بسترارتباط امن تلفنی و دیتا برای مصاحبه با رادیو فردا، رادیو زمانه، شبکه تلویزیونی صدای آمریکا (VOA) و سایر رسانه های غربی، در زمره ماموریت‌های شبکه ایران پراکسی بود. سازمان سیا با ایجاد این سرویس سایبری، تنها در حوادث اخیر با تولید و انتشار بیش از 70 میلیون "فیلترشکن"، جنگ روانی پردامنه ای را علیه جمهوری اسلامی سازماندهی کرد. عناصر داخلی این شبکه که حقوق ماهیانه قابل توجهی دریافت می کردند، پس از شناسایی و دستگیری، اعتراف نموده اند که نرم افزارهای فیلترشکن شبکه "ایران پراکسی" مجهز به قابلیت های تخلیه اطلاعات خصوصی و خانوادگی افراد نیز بوده و متأسفانه در حجم وسیعی برای اهداف جاسوسی مورد استفاده قرار گرفته است.
از دیگر اقدامات آمریکا در زمینه راه اندازی شبکه پوششی برای منافقین موسوم به "فعالان حقوق بشر" می باشد؛ این شبکه ابتدا در سال 1384 توسط دو عضو این گروهک به نام‌های "صادق نقاش کار" و "بهروز جاوید تهرانی" (از عناصر دستگیر شده در ماجرای 18 تیرماه 1378) تأسیس گردید و مدیریت آن به اعضای ناشناخته این گروهک به نام‌های "کیوان رفیعی"، "جمال حسینی"، "احمد باطبی" سپرده شد.
در سال 1387 افراد مذکور با همکاری برخی گروهک‌های ضدانقلاب از کشور متواری می گردند و پایگاه‌های این شبکه را در آمریکا و برخی کشورهای غربی و یکی از کشورهای همسایه راه اندازی نموده و سپس از طریق فضای مجازی، اقدام به عضوگیری در سراسر کشور می کنند و با تمرکز بر روی یکی از جریانات دانشجویی، عناصری از این جریان به نام‌های "س. ح" و "م.پ" را جذب می نمایند.
همزمان به منظور تسهیل و گسترش فعالیت‌های این شبکه، در اقدامی هماهنگ از سوی برخی از کشورهای اروپایی، نام گروهک منافقین نیز از لیست گروه های تروریستی خارج گردید.
این شبکه که برخی اعضای آن از پیروان یکی از فرقه‌های ضاله هستند، پس از جذب افراد از طریق اینترنت، آنان را برای آموزش به مقر منافقین در عراق و دیگر کشورهای موردنظر منتقل می نمودند.
شبکه مذکور پس از وقوع فتنه اخیر، تلاش کرد ضمن شبکه سازی گسترده در فضای مجازی با انتشار اخبار خلاف واقع و کذب، کاربران اینترنتی را تحت پوشش و تأثیر خود قرار دهد. همچنین کمیته وکلا و خبرگزاری هرانا از دیگر مجموعه های مرتبط می باشد که در یکی از آخرین اقدامات، عناصر این شبکه و با حمایت های برخی از کشورهای اروپایی در نشست موسوم به سازمان های غیردولتی در ژنو شرکت داده و در آستانه نشست پنج به علاوه یک، به ارائه آمار و اطلاعات کذب، اقدام به فضاسازی روانی علیه جمهوری اسلامی نمود.
این شبکه از طریق برخی عوامل خود، دارای ارتباطات گسترده ای با بالاترین سطوح هیات حاکمه آمریکا است و از حمایت دولتمردان آمریکا برخوردار می باشد.
عوامل اصلی این شبکه، اهداف خود را از طریق برخی کشورهای غربی از جمله آمریکا به لایه های میانی و فعال مجموعه منتقل کرده و متاسفانه با جذب و سوءاستفاده از کاربران ایرانی از آنان به عنوان عضو، بهره برداری می نمودند.
اهم اقدامات این شبکه عبارت است از:
1- ایجاد شبکه جمع آوری اطلاعات جاسوسی، به ویژه شناسایی دانشمندان هسته ای کشور
2- شناسایی، جذب و سازمان دهی ایرانیان خارج از کشور در برخی از کشورها مانند آمریکا، کانادا، آلمان، فرانسه و ترکیه
3- تهیه گزارش به منظور جریان سازی و جنگ روانی علیه نظام جمهوری اسلامی و مقدسات دینی و ارسال آن به رسانه های خارجی، سازمان ها و نهادهای حقوق بشر
4- برگزاری تجمعات غیرقانونی و تشویق به حضور در اغتشاشات پس از انتخابات
5- انتشار اخبار خلاف واقع از جمله کشته شدن هفتاد و دو نفر در حوادث پس از انتخابات و دستگیری و کشته شدن سعیده پورآقایی تحت عنوان فرزند شهید
6- حمایت خبری و رسانه ای از گروهک های تروریستی ریگی و انجمن پادشاهی
7- انتقال غیرقانونی متهمین و افراد مسئله دار به خارج از کشور از طریق گروهک های ضدانقلاب
8- انجام اقدامات ایذایی و هکری و نفوذ به سرورهای دولتی در جهت دسترسی غیرمجاز به اطلاعات محرمانه کشور جهت ارسال به سرویس های جاسوسی و تکمیل بانک اطلاعاتی آنان
9- برنامه ریزی برای اختلال در سیستم مدیریت شهری و شبکه خدمات رسانی از جمله سامانه سوخت رسانی به منظور ایجاد نارضایتی مردمی
10- ایجاد پوشش های امنیتی برای ورود به فاز اقدام مسلحانه علیه نظامی جمهوری اسلامی.
همزمان با صدور اين اطلاعيه 25 سایت مرتبط با شبکه جاسوسی سایبری آمریکا در ایران توسط ارتش سایبری ایران هک شد كه گفته مي شد این سایت‌ها به عنوان پایگاه های اصلی این شبکه روی اینترنت فعالیت می کردند.
يك پژوهشگر حوزه سايبري با انتشار گزارشي تحت عنوان "امنيت فضاي سايبر در پناه اظراف اطلاعاتي ايران" با استناد به اطلاعيه دستگاه قضايي به واکاوی عملیات روانی دشمن در فضای مجازی علیه جمهوری اسلامی ایران پرداخته و نوشت: قرار دادن آگهی فروش دختران کم سن و سال ایرانی، ثبت و فروش دومین (domain) به سایت های مستهجن ایرانی، تولید و انتشار اولین کتاب های داستانی سکسی و غیره نمونه هایی از اقدامات غیراخلاقی و ضد دینی شبکه های تحت حمایت غرب در فضای مجازی است که ...
راه اندازی نوع جدیدی از جنگ اطلاعاتی موسوم به نبرد سایبری با کلید خوردن پروژه بی ثبات سازی ایران از سال 2006 در دستور کار دولت ایالات متحده آمریکا قرار گرفت.
آغاز این پروژه که حاکی از شکست شیطان بزرگ در ابعاد نظامی و دیگر وجوه جنگ نرم بود، در حالی با اختصاص بودجه چهارصد میلیون دلاری کنگره آمریکا و با دستورمستقیم بوش،رییس جمهور وقت دولت آمریکا ابلاغ و عملیاتی شد که عوامل گروهک های ضد انقلاب همچون منافقین، سلطنت طلبان، انجمن پادشاهی، فرقه ضاله بهاییت و گروه های موسوم به حقوق بشر بازیگر نقش های جدیدی در فضای سایبر علیه جمهوری اسلامی ایران شدند.
ایجاد و راه اندازی 29 سایت متعلق به شبکه جاسوسی مذکور که با پوشش دروغین فعالین حقوق بشر فعالیت می کردند نمونه ای از این اقدام دولت ایالات متحده آمریکا و برخی دولت های متخاصم اروپایی به منظور استفاده از توان سایبری در شبکه مجازی برضد نظام جمهوری اسلامی ایران است که در پی انهدام شبکه های جاسوسی و سازمان یافته جنگ سایبری امریکا، پاسداران حریم ولایت در تکمیل نمایش اقتدار خویش تمامی این سایت ها را رصد و موفق به انهدام آنها شدند.
آشنایی کامل با آسیب های تهاجم فرهنگی که مقام معظم رهبری سال ها پیش بدان اشاره و تاکید داشتند مستلزم دقت در اهداف غرب در حمایت و هدایت پروژه هایی است که اخلاق و دین را در جوامع اسلامی نشانه رفته اند.
با این حال باید اذعان داشت که بررسی اجمالی برخی از این پروژه ها که چندی پیش با تلاش شبانه روزی سربازان گمنام امام عصر(عج) در فضای سایبر کشف و منهدم شدند در این خصوص لازم و ضروری به نظر می رسد.

ارسال توسط کاربر محترم سایت : alebatool